
سنگ بزرگ، سهمیه آزاد و دور باطل در پرسپولیس
به گزارش قرمز آنلاین، سنگ بزرگ نشانه نزدن است. احساس میشود حکایت حضور دو بازیکن تراز جهانی به عنوان دفاع چپ و مهاجم پرسپولیس همان داستان سنگ بزرگ باشد که در دور باطلی از فرایند جذب بازیکن این باشگاه را درگیر کرده است.
چرا میگوییم “سنگ بزرگ” و چرا گفتیم “دور باطل”.
پرسپولیس دو سهمیه برای جذب بازیکن دارد. برای آنها که از نزدیک با مسائل تیم درگیر هستند مشخص است که مساله این تیم فقط در جذب این دو بازیکن یا صرفا مسائل فنی محدود نمیشود هرچند اینها عوامل تعیین کنندهای هستند.
هواداران پرسپولیس درست یا غلط در همان زمانی که وحید امیری و سردار دورسون در تیم حضور داشتند بر جذب دفاع چپ و مهاجم گلزن تاکید میکردند. پس بر خلاف آنچه در آخرین مصاحبه مدیرعامل بانک شهر مطرح شد، این طور نبود و نیست که اگر این دو بازیکن بودند این حرف و حدیثها وجود نداشت اما بدیهی است و میپذیریم که با جدایی این دو بازیکن، نیاز به جذب بازیکن در این دو پست بیشتر شد.
وحید هاشمیان در چه شرایطی مجبور به چنین تصمیمهایی شد؟ از همان فصل گذشته صحبت از میانگین سنی بالای تیم بود. بالاخره باید بازیکنانی جدا میشدند یا نه؟ در این میان تاکید بر جذب دفاع چپ هم بود وگرنه چه کسی بهتر از وحید امیری که برای ما در چند پست بازی میکرد. در مورد سردار دورسون هم ناسازگاریهای او در بدو حضور وحید هاشمیان و رفت اسماعیل کارتال در اردوی ترکیه را از یاد نبریم.
در استراتژی وحید هاشمیان این دو رفتند که دو نفر بهتر یا جوانتر بیایند. دور باطل پرسپولیس همینجا شروع میشود. صحبتهای رئیس کنسرسیوم بانکی مالک پرسپولیس قشنگ و هوادار پسند است که اجازه حضور یک بازیکن معمولی برای این دو سهمیه را نمیدهیم. باید یک بازیکن تراز جهانی بیاید. اما خارج از دنیای کلمات شرایط چگونه است.
از یک سو به سرمربی گفتهایم دو سهمیه را برای دو بازیکن خالی کن و از سوی دیگر میگوییم فقط دو بازیکن تراز جهانی میخواهیم.
بازیکن تراز جهانی یعنی یک بازیکن مطرح با کارنامه بسیار خوب که همین حالا فعال باشد، مصدومیت نداشته باشد و در سن و سال مناسب قرار داشته باشد. یعنی بازیکنی که همین حالا تیمهای خوب اروپایی او را بخواهند و اگر بخواهد در آسیا بازی کند در کشورهای عربی جنوب خلیج فارس برای او پیشنهاد و کار باشد.
سوال؛ چنین بازیکن سطح بالایی اگر مصدوم و مانده نباشد، چرا باید در شرایط ژئوپلیتیکی کنونی منطقه، با تبلیغات ناجوانمردانهای که وجود دارد و به هر حال او در آماج آن قرار دارد حضور در فوتبال ایران را قبول کند. از نظر منطق فوتبالی چه قدر امکان دارد یک بازیکن قید زندگی در آمریکا و بازی کنار لیونل مسی را بزند و به فوتبال ایران بیاید. چرا باید به جای باشگاهی که مثلاً دیوید بکهام بالای سر آن است باشگاهی را انتخاب کند که محمدمهدی احمدی و رضا درویش بالای سر آن هستند؟
به خاطر همین سوالات است که اظهارات این روزهای مدیرعامل بانک شهر و نماینده کنسرسیوم بانکی یک دور باطل و چرخه معیوب برای پرسپولیس به حساب میآید. قرار است چه قدر بیشتر از ارزش واقعی رقم قرارداد به بازیکن پرداخت شود؟ اگر مشکل مالی نبود چرا همان زمانی که فرصت و گزینه بود انجام نشد؟ راستی فراموش کردیم، آقای احمدی گفتند از آن مدیران هستند که دیر تصمیم میگیرند. اثر این مساله روی سایر بازیکنان چگونه خواهد بود که پرسپولیس به روزگار استقلال دچار نشود. بازیکنی که میآید اگر کارنامه و اسم بزرگی داشته باشد باید یک عیب و ایرادی داشته باشد که به ایران بیاید و در این رویه، یک تراز جهانی نیست. نمونهاش شیخ دیاباته بود. برای فوتبال ما خوب بود ولی مجموعهای از آسیبدیدگیها را داشت. پس باید کمی بیشتر با خودمان روراست باشیم.